حدود انتشار اطلاعات بر اساس منابع فقهی
امروزه دسترسی مردم به اطلاعات از ویژگیهای نظامهای مردمسالار محسوب میشود و در کل، مدیران عالی هر نظام خود را مردمی، خدمتگزار مردم معرفی میکنند. بر این اساس، آنها دعوی شفافیت و پنهان نکردن
نویسنده: علی رهبر (1)
مقدمه
امروزه دسترسی مردم به اطلاعات از ویژگیهای نظامهای مردمسالار محسوب میشود و در کل، مدیران عالی هر نظام خود را مردمی، خدمتگزار مردم معرفی میکنند. بر این اساس، آنها دعوی شفافیت و پنهان نکردن اطلاعات از مردم دارند. افزایش آگاهی مردم از حق و حقوق خویش و درخواست تحقق آن از سوی دولت و انقلابهای مختلف مردمی باعث شده، بحث انتشار اطلاعات و مفاهیمی مانند حق دانستن و آزادی اطلاعات مانند آزادی بیان و عقیده در سطح جوامع طرح شود. مسلم است که ارتباط مستقیمی بین حق دسترسی به اطلاعات و مردمسالاری وجود دارد. آنچنان که در سالهای اخیر از حق دسترسی آزادانه به اطلاعات به عنوان اکسیژن دموکراسی نام میبرند (نمک دوست تهرانی، 1385: 23).بسیار گفته میشود که دانستن حق مردم است و آنها حق دارند بدانند که دولت به عنوان نماینده و موکل آنها چه میکند و چه تصمیمی میگیرد. از اینرو، باید اطلاعات لازم از جانب دولت و مأموران دولتی در اختیار آنها قرار بگیرد (نشریه روابط عمومی، 1385). بیگمان برای جلوگیری از تمرکز قدرت در دست افراد ناشایسته و پیشگیری از رویکرد استبدادی و خودکامگی از سوی دولتمردان، در جامعه مردم اسلامی و مردمسالار، اعمال اصل شفافیت بر کنشهای حاکمیت ضروری میکند. مقصود این که باید کنشهای حاکمیت آشکارا در برابر دید همگان قرار گیرد و مردم بتوانند به آن اظهار نظر کنند. طرح مباحث انتشار اطلاعات یا دسترسی مردم به اطلاعات در چارچوب عناوین و مفاهیمی مانند آزادی اطلاعات در عصر کنونی دغدغه دولتهای مردمسالار را از این نظر که انتشار آزاد اطلاعات ممکن است به تهدید بینجامد، در برداشته است. اما مسأله این است که آیا اسلام برای انتشار و دسترسی مردم به اطلاعات نظری ندارد؟ و آیا برای انتشار اطلاعات حدود و ثغوری قایل نیست؟ بر این اساس مقاله کنونی در پی پاسخ به این پرسش است که حدود و ثغور انتشار اطلاعات و اطلاع مردم از اطلاعات دولتی از نظر منابع فقه اسلامی کجا است؟
با توجه به گسترش مفاهیم آزادی اطلاعات و مباحث حقوق بشری که امروزه دستاویز قدرتهای استکباری برای فشار به کشورهای ضعیفتر بهویژه اسلامی و مستقل شده، اهمیت پژوهش در این است که میتواند نظر اسلام در این خصوص را با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومان (علیهالسلام) و سیره آنها تبیین کند. همچنین تحقیق میتواند حدود و ثغور دسترسی به اطلاعات دولتی را روشن و جلو تبلیغات بیگانه را بگیرد. هم اینک با تبیین میزان دسترسی آزاد و قانونمند به اطلاعات دولتی، افزون بر این که به حل مسائل اجتماعی کمک میکند، ظرفیت علمی کشور را افزایش داده و از تراکم و انباشت بیخاصیت اطلاعات در سازمانها و بهویژه سازمانهای اطلاعاتی را بگیرد و به کاهش فساد اداری انجامیده و شرایط برای توسعه بیشتر کشور را فراهم کند. تحقیق از نظر هدف کاربردی- توسعهای و از نظر ماهیت تحلیلی- توصیفی و دادههای آن با استفاده از فیش برداری از منابع کتابخانه گردآوری شده و از اینرو، از روش کتابخانهای و مطالعه در ادبیات موجود بهره برده است.
چارچوب نظری
تعریف اطلاعات: چند تعریف از اطلاعات در داخل و خارج از کشور وجود دارد. برخی اطلاعات را دادههای سازماندهی شده و با معنی میدانند. به این ترتیب اطلاعات دارای معنی و هدف است و از دادههای متعددی که با برنامه و هدف ساماندهی شده تشکیل شده است. برخی تعریفهای اطلاعات که آقای بامداد صوفی و همکاران از صاحب نظران در کتاب مادیریت دانش آوردهاند، عبارتند از:1) دادههایی که تغییر یافته؛
2) دادههایی با مفهوم و هدف ویژه؛
3) دادههایی در یک زمینه؛
4) دادههایی دارای هدف و مفهوم هم پیوند؛
5) نتایجی که افراد از دادههای تفسیر میکنند.
6) دادههای ساختار یافتهای که از تصمیم گیری پشتیبانی میکنند (بامداد صوفی و طاهری 1390: 13).
بر این اساس در یک تعریف جامع برگرفته از تعاریف بالا میتوان، اطلاعات را دادههای سازماندهی شده و مرتبط باهم و دارای هدف دانست که از تصمیمگیری پشتیبانی میکند.
فرق داده با اطلاعات: برخلاف باور عامیانه، واژه اطلاعات (2) با داده (3) بسیار متفاوت است. برای فهم معنای حقیقی اطلاعات و نیامیختن آن با داده، در آغاز تعریفی از این دو مفهوم ارائه میشود.
داده: چیزی است که بتواند یک پدیده را تعریف، یا به ما بشناسد. داده ویژگیهای یک پدیده یا بعدی از آن پدیده را نمایان میکند. داده به خودی خود کاربردی ندارد، ولی دارای مفهوم است.
اطلاعات بر اساس یک ساختار به وجود میآید به این صورت از جمعآوری و پردازش دادهها حاصل میشود. در واقع میتوان گفت اطلاعات تابعی از دادهها است. درکل میتوان گفت دادهها شامل واقعیتها و اشکالی است که برای کاربر بیمعنی است. وقتی که این دادهها پردازش شدند، تبدیل به اطلاعات میشوند. در حقیقت اطلاعات دادههای پردازش شده یا دادههای با معنی هستند. تبدیل دادهها به اطلاعات از سوی یک پردازنده اطلاعات انجام میشود. پردازندهی اطلاعات یکی از عناصر کلیدی سیستم ادارکی است. پردازندهی اطلاعات میتواند شامل عناصر رایانهای، عناصر غیررایانهای یا آمیختهای از آن دو است. پردازش اطلاعات دارای مراحلی چون ثبت، مرتبسازی، ترکیب، محاسبه، جمعبندی، ذخیرهسازی، بازیافت و تولید مجدد میباشد (صفایی، 9: 2011). پس با گردآوری، خلاصه کردن، سازماندهی، تقسیمبندی، طبقهبندی، میانگین گرفتن، جمع کردن و عملیاتهای مشابه میتوانیم دادهها را به اطلاعات تبدیل کنیم (علوی، 1392: 8).
اطلاعات در یک دستهبندی به دو بخش اصلی خاص و عام تقسیم میشود. اطلاعات خاص اطلاعاتی است که در سازمانهای اطلاعاتی مطرح و فرایند خاصی را از جمعآوری تا توزیع و مصرف دنبال میکند. اما اطلاعات عام آن دسته از اطلاعات است که فرآیند خاص طی کرده تا معنی و مفهوم پیدا کند. اما از نظر اهمیت و دسترسی با اطلاعات خاص فرق زیادی دارد؛ زیرا اطلاعات خاص دارای طبقهبندی و از اهمیت بیشتری برخوردار است و دسترسی افشاء آن تابع مقرراتی است. اما دسترسی به اطلاعات عام برای عموم ممکن و افشاء آن نیز آسانتر ممکن است (تقوی 1385: 25).
انتشار اطلاعات از دیدگاه اسلام
از آنجا که اسلام آیینی همهجانبه و فراگیر برای همه دورههاست، میتوان مدعی وجود الگویی بیمانند و بینقص در حیطه مدیریت بر اطلاعات و چگونگی انتشار اطلاعات یا دسترسی مردم به اطلاعات بود. «...اسلام درباره تمام شئون زندگی انسان از جمله مدیریت خرد یا کلان رهبری جامعه و روابط بینالملل قانون و سخن دارد و بالاترین نقش آن از طریق نظام ارزشی است.» (مصباح یزدی، 288: 1379). اسلام آیین جامعی است و همه جنبههای زندگی را در نظر دارد، لذا نمیتوان انتظار داشت تلاش دولت یا حاکم در اسلام با هدف آفرینش انسان یا سایر ابعاد وجودی وی در تعارض باشد. هدف آفرینش انسان عبادت پروردگار میباشد که نتیجه آن کمال و رستگاری بنده میباشد. خداوند در این خصوص میفرماید. «من جن و انس را نیافریدم جز برای آن که مرا عبادت کنند» (ذاریات، 56). بنابر این هرگونه تلاش در اسلام بهویژه از جانب دولت باید در مسیر و طریق بندگی خداوند باشد. از اینرو، یک حاکم اسلامی صرف نظر از نوع حکومت و مجموعه تحت امرش، امانت داری است که در نهایت مردم را به هدف متعالی خلقت میرساند. به بیان دیگر حکومت و مدیریت در اسلام و اهداف آن علاوه بر این که امانت داری محسوب میگردد، خدمت-گزاری نیز میباشد (صدیق عریانی، 1377: 26). حال که دولت و مأموران دولتی، خدمت گزار مردم محسوب میشوند باید در سایه نظارت مردم عمل کنند که خود مستلزم شفافیت و اطلاعرسانی است.در کل، موضوع توجه به مردم و آگاهی آنها مورد نظر اسلام بوده و بخشی از آیات و روایات را به خود اختصاص داده است. از یک سو، در قرآن کریم بر مشورت با مردم تأکید میکند که پایه آن اطلاعات و آگاهی است. یعنی بر مشورت با دانایان و پرهیز از مشورت با نادانان مورد تأکید شده است و از سوی دیگر، بر پرهیز از افشای اسرار مردم، و حفظ عرض و آبروی آنها و تأمین منافع عمومی اصرار میورزد. خداوند در قرآن کریم به پیامبر (صلوات الله علیه) میفرماید: "و شاورهم فی الامر فاِذا عَزمتَ فَتوَکَل علیَ الله"، و در جایی دیگر ویژگی مؤمنان را مشورت معرفی میکند و می فرماید: "و اَمرُهُم شُوریَ بینَهُم"، در همین حال خداوند در قرآن بر حفظ حرمت و آبروی افراد تأکید میکند و میفرماید: "وَلاَیَغتَب بَعضُکُم بَعضاً، وَلاَتَلمَزُوا بِالاَلقَاب. وَلَاتَقفُ مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلم". در آیات دسته دوم بر لزوم حفظ آبرو و حرمت مؤمنان و دوری از هر عمل زشتی که آبرو و حیثیت آنان را مورد تعرض قرار میدهد، تأکید میورزد و از پذیرش اطلاعات نادرست و غیرموثق و اطلاعات واصله از منابع فاسق و فاسد نهی میکند. از سوی دیگر، گرچه اسلام بر آزادی و دسترسی مردم به اطلاعات برای علم و توسعه و دفاع از کیان اسلامی تأکید دارد، با این حال بر عدم افشای اسرار خصوصی، اطلاعات نظامی و اطلاعات طبقهبندی شده دولتی اعم از نظامی، امنیتی و سیاسی که به نظم عمومی، امنیت و منافع عمومی برمیگردد نیز تأکید میکند.
دیدگاه اسلام در حیطه مدیریت اطلاعرسانی به مردم بسیار گسترده و نیازمند ژرفنگری است. با مطالعه منابع اسلامی میتوان نظریهای جامع و همهجانبهنگر با محوریت مدیریت اطلاعرسانی یافت. ضمن این که لازم است مطالعه مدیریت اطلاع رسانی در اسلام بدون در نظر گرفتن پیش فرضهای ناشی از اطلاع رسانی در غرب باشد که از آن به آزادی اطلاعات یاد میشود. با توجه به آیه 52 سوره مؤمنون که بر امت واحده بودن انسانها تاکید دارد و آیه شریفه "وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ ... (سوره آل عمران، 104) که بر امر به معروف و نهی از منکر و وجوب آن دلالت دارد، مدیریت اطلاعرسانی از نظر اسلام ضروری است تا بر اساس قاعدهی فقهی مقدمه واجب واجب است، هم دسترسی مردم به اطلاعات برای افزایش معلومات آنها تضمین شود و هم حقوق الهی و حقالناس و مباحثی چون عرض و آبروی شخصی که مورد سفارش اسلام هست حفظ گردد. به تعبیر دیگر برای آنکه هم مردم به حق خود برسند و هم حقوق الهی و خصوصی حفظ گردد. اطلاعات موجود در دستگاهها باید به شیوهای اسلامی مدیریت شود، که در آن خطوط قرمز نیز رعایت و مورد توجه قرار گیرد. در اسلام از یکسو، اصل بر اباحه قرار داده شده و در متون اسلامی و سیرهی پیشوایان به ویژه بر آزادی در امور مختلف از جمله دین، بیان و اطلاعات تأکید شده است و از سوی دیگر، به سان دیگر نظامهای حقوقی، انتشار اطلاعات و آزادی دسترسی به آن مانند آزادیهای دیگر محدود به ضوابطی شده است. در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آزادیهای هر فرد محدود به مراعات حقوق و آزادیهای دیگران و مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی، دانسته شده است. در این بخش برآنیم نخست مبانی انتشار و دسترسی به اطلاعات از نظر اسلام را مطرح و سپس حدود و ثغور انتشار اطلاعات و دسترسی به آن را در رویکرد اسلامی بررسی کنیم.
مبانی انتشار اطلاعات و اطلاعرسانی
دین مبین اسلام بر هر چه که به بندگی انسان در برابر خداوند کمک کند تأکید دارد. از جمله اموری که در این راستا مهم و اثرگذار است، افزایش علم و آگاهی انسان است. دین اسلام حتی خداپرستی را بر اساس علم و عقیده قلبی میپذیرد و به همین جهت اصول دین را نیز بر مبنای باور و نه تقلید میپذیرد. اما مبانی اطلاعرسانی و انتشار اطلاعات در اسلام عبارتند از:1. اطلاعات، پایه آزادی سیاسی و مشارکت مردم در تصمیم گیریهای سیاسی: مهمترین مبنای انتشار اطلاعات و دسترسی مردم به آن، فطری بودن آزادی و حق مردم در دانستن است. خداوند انسان را آزاد آفریده و رشد فکری و بلوغ عقل او را در آزادی وی در اندیشیدن، بیان و رفتار قرار داده است. انسان باید آزاد باشد تا فکر کند و خود با چراغ عقل خویش، راه را بیابد؛ هر چند که در این مسیر، گاه سقوط کند و راه خطا بپیماید. بیشک، این اصل اولیه هست و بنیادی، ولی در مواردی این اصل مهم، در ذات خویش محدود میگردد. زیرا آزادی بدون قید و شرط حتی در دانستن، چیزی جز هرج و مرج و سلب آزادی از دیگران نیست (اسماعیلی، سال 18: 246).
طبق آموزههای دینی مردم باید محرم حاکمیت باشند و هیچ خبر و اطلاعی از آنها پنهان نباشد، مگر اطلاعات طبقهبندی شده و امنیتی که به موجب نفع و ضرورت بالاتر، از انتشار آن جلوگیری میکنند (اسماعیلی، سال 18: 245). امام علی (علیه السلام) نیز مردم را به پرسیدن تشویق کرده و این حق را به رسمیت شناخته که مردم از هرچه نیاز دارند پیش از این که او را از دست بدهند بپرسند. واژه و مفهوم انتشار اطلاعات و اطلاع رسانی به معنای مصطلح در قرآن وارد نشده است، اما در میان مباحث مختلف مطروحه در قرآن کریم، کلیاتی وارد شده که شمول و وسعت آن، ضرورت اطلاع رسانی و انتشار اطلاعات را نیز در بر میگیرد. برخی از این مباحث در ضمن قصص قرآنی و در رد شیوههای مذموم و ناپسند و مطرود آمده است و برخی دیگر در ضمن بیان اهداف انبیا و صفات مومنان طرح شده است. این آیات را میتوان به شکل ذیل دستهبندی کرد:
آیاتی که مضمون آن مقابله با جهل و خرافهپرستی است، بیشک مهمترین رسالت پیامبران الهی برداشتن قید و بندها از دست و پا و دل آدمیان و هدایت آنها به سعادت و فلاح ابدی است. به عبارت دیگر این مهم و رسالت الهی پیامبر (صلوات الله علیه)، از دو بعد سلبی و ایجابی تشکیل شده است. بعد سلبی آن نفی مناسبات بازدارنده رشد انسانی و رفع موانع تعالی و تکامل اوست، و بعد ایجابی آن ایصال و هدایت انسان به کرامت، عزت و قرب الهی است. تردیدی نیست که در یک جامعه بسته و دارای حکومت خودکامه و مستبد، اجرای رسالت انبیا با مشکل جدی مواجه است و پیامبر چارهای جز رفع استبداد و ایجاد جامعهای آزاد نخواهد داشت. به عبارت دیگر، آزادیهای منفی لازمه پیامبری است تا شرایط برای هدایت بشر فراهم میشود. قرآن کریم اهداف رسالت خاتمالانبیاء پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را این گونه معرفی کرده است: «آنان که از رسول نبی امی که نزدشان در تورات و انجیل نوشته شده پیروی میکنند، آن که ایشان را به معروف امر میکند و از منکر باز میدارد، پاکیزگیها را برایشان حلال و ناپاکیها را برایشان حرام کرده، غل و زنجیرهایی که بر آنها بوده، از ایشان برداشته است، آنان که به او ایمان آورده، بزرگش داشته، یاریش کرده و از نوری که با او نازل شده تبعیت و همراهی کردند، ایشان همان رستگارانند.» (4) در این آیه پنج صفت برای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) شمرده شده است:
یکم: امر به معروف؛
دوم: نهی از منکر؛
سوم: حلال کننده طیبات؛
چهارم: حرام کننده خبائث؛
پنجم: آن که اصر و اغلال را از پای مردم برمیدارد.
انجام هرکدام از آنها مستلزم برخورداری از اطلاعات و دانش آن است. بدون اطلاعات و دانش تحقق اهداف مورد نظر ممکن نیست. بحث بیشتر درباره صفت پنجم است: «یَضعُ عَنهُم اِصرَهِم وَالاَغلَاَلَ الَتِی کانَت عَلیهِم». اصر یعنی بستن و حبس کردن به قهر و زور. پس «یضع عنهم اصرهم» یعنی اموری که باعث میشود، فرد از دست یابی به خیرات بازماند و نتواند به نیکوییها برسد، به تعبیر دیگر، با وجود امور مذکور، دستیابی به خیرات پاگیر، ثقیل و سنگین است. اصر و اغلال بر دو قسم است: یکی مادی و فیزیکی و ظاهری و دیگری معنوی، باطنی، فرهنگی و سیاسی، اطلاق اصر و اغلال در آیه شریفه هر دو نوع غل و زنجیر را شامل میشود. آنچه با رسالت انبیا سنخیت بیشتری دارد قید و بند فرهنگی و سیاسی است. جهل، فساد، تبعیض، بیعدالتی، ظلم و استبداد از جمله قید و بندهای فرهنگی و سیاسی است. جامعه بسته، خفقان زده و تحت استبداد جامعه پیامبر پسند نیست. جامعهای که مقدرات سیاسی آن به دست شهروندان و ساکنان آن نباشد، و فردی یا گروهی بنام مردم برایشان تصمیم بگیرند، جامعه دین محور نخواهد بود. پیامبر آمده است تا مردم را از همه قید و بندهای مانع رشد و تکامل آزاد کند، به قطع عدم آزادیهای سیاسی در زمره این قید و بندهاست. بر این اساس آزادی سیاسی یعنی ایفای نقش مردم در تصمیم گیریها مستلزم اطلاعات است. به تعبیر دیگر، مشارکت سیاسی نیازمند آگاهی سیاسی و برخورداری از دانش و اطلاعات است که انتشار اطلاعات را میطلبد.
همین آیه، از راه دیگر نیز بر مطلوبیت و ضرورت مدیریت اطلاعرسانی و به حقوق مردم در زمینه اطلاعات، اشاره دارد: اول: استبداد و سلب آزادیهای سیاسی مردم و تحمیل تصمیمات فردی بر مردم نوعی «منکر» محسوب و پیامبر آمده است تا مردم را از منکر نهی کند. دوم: استبداد و یا به تعبیری دیگر اسرارگرایی محض و تحمیل تصمیمات فردی بر مردم، از «خبائث» محسوب و پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده است تا خبائث که از آن جمله استبداد رأی و اسرارگرایی محض است را تحریم کند. سوم: بازداشتن مردم از به دست گرفتن مقدرات سیاسیشان، اصر و اغلال به شمار میآید و پیامبر آمده است تا قید و بند را از دست و پای مردم بگشاید و آنها را در مسیر آزادی و استقلال برای طی کردن مسیر تعالی قرار دهد. در برابر، به دست گرفتن مقدرات سیاسی مردم توسط خودشان «معروف» محسوب میشود و پیامبر آمده است تا امر به معروف کند. همچنین، آزادیهای سیاسی و مشارکت سیاسی مردم از «طیبات» است و پیامبر آمده است تا طیبات را بر مردم حلال و جایز و روا دارد.
از نگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) حقوق و وظایف سیاسی و ارتباطی مردم منحصر به حضور در صحنه و مشارکت در تصمیمگیریها نیست، بلکه در گامی برتر باید با نظارت بر عملکرد مسئولان در جریان اجرای روند اجرای تصمیمها قرار گرفته و ابراز نظر کنند، هر چند نظر آنان نشانگر مخالفت و نقد عملکردها باشد. از این رو، حاکم را موظف میداند در مورد مسائل مهم از واقعیتها باخبر کند. در نقطه مقابل مردم نیز وظیفه دارند که مسئولان جامعه را از واقعیتها آگاه کند و آنچه را درست تشخیص میدهند صادقانه و دلسوزانه با آنان در میان گذارند، و این همان چیزی است که در مجموعه معارف اسلامی به عنوان نصیحت زمامداران مسلمین شناخته شده است. این نه تنها حق شهروندی و مردم محسوب میشود، بلکه حق زمامداران نیز هست و میتوانند آن را از مردم مطالبه کنند (همان، 258). با توجه به چنین آموزههایی به صراحت میتوان گفت که حق نظارت، نقد و اعتراض علنی به حاکمان در هیچ نظام سیاسی به اندازه نظام اسلامی وجود ندارد و به گفته شهید مطهری: "از جمله خصوصیات اسلام این است که به پیروانش حتی پرخاشگری و مبارزه و طرد و نفی وضع نامطلوب را میدهد. جهاد، امر به معروف و نهی از منکر یعنی چه؟ یعنی اگر وضع حاکم نامطلوب و غیرانسانی بود تو نباید تسلیم بشوی و تمکین بکنی. تو باید حداکثر کوشش خودت را برای طرد و نفی این وضع و برقراری وضع مطلوب و ایدهآل به کار ببری" (مطهری، بیتا: 27-29).
2. انجام دادن امر به معروف و نهی از منکر
ریشههای حق مشارکت مردم در تعیین سرنوشت را برخلاف آن چه در غرب رایج شده، در اسلام نیز میتوان دید و در این راستا به مباحثی همچون شور (5)، بیعت، نظارت عمومی، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر میتوان استناد کرد (عمید زنجانی، 287: 1384-306). از میان موارد بالا به بحث امر به معروف و نهی از منکر در اصل 8 قانون اساسی اشاره شده است: "در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت." اما برای تحقق وجوب امر به معروف و نهی از منکر فقها چهار شرط را ضروری میدانند: 1- علم به معروف و منکر 2- وجود زمینه تأثیر 3- ارتکاب فعل منکر و اصرار بر ادامه آن 4- عدم وجود مفسده. در میان شرایط فوق شرط اول از اهمیت ویژه برخوردار است. بر این اساس لازمه امر به معروف و نهی از منکر آگاهی مردم است که بدون دسترسی به اطلاعات و اسناد دولتی ممکن نیست (رضایی زاده، 1388) و از سوی دیگر، دسترسی آزاد و مطلق مردم به هر نوع اطلاعات نیز مفسده در پی دارد. بر این اساس نوعی مدیریت بر اطلاعات ضرورت مییابد.مدیریت اطلاعات و اطلاعرسانی برای در نظر گرفتن و رعایت محدودیتهای منطقی دسترسی مردم به اطلاعات برای خیر و منفعتی بالاتر و مهمتراست. در مدیریت اطلاعات نیز، نخست اصل بر دسترسی آزادانه و انتشار اطلاعات است، یعنی نخستین مؤلفه مدیریت اطلاعرسانی، آزادسازی اطلاعات و شفافسازی عملکرد دولت و مؤسسات عمومی است و تحدید و منع از دسترسی آن دلیل میخواهد و اصولاً بر همین مبنا برای انتشار اطلاعات یا به تعبیری اطلاعرسانی مفهوم مدیریت اطلاعات مطرح شده تا بر دسترسی و چگونگی انتشار اطلاعات نظارت نماید. به تعبیر دیگر، استثنائات دسترسی مردم به اطلاعات باید بر اساس قانون در کنار آزادی اطلاعات مدیریت شود. از جمله اصولی که مؤید حق دسترسی مردم به اطلاعات است و لاجرم مدیریت اطلاعات را ضروری میکند، اصل اباحه است که با استناد به آن میتوان حق دسترسی به اطلاعات، با روایات خاص و سیرهی معصومان (علیهم السلام) اثبات کرد.
3. اصل اباحه و جواز
از دیدگاه اسلام، اصل اولی در هر عملی، اباحه و جواز انجام آن است تا زمانی که دلیلی بر خلافش اقامه شود. برای اثبات این اصل میتوان به آیات و روایاتی استدلال کرد که از میان آنها به موارد زیر بسنده میکنیم:الف) هُوالَذی خَلقَ لَکُم مَا فِیالاَرضِ جَمیعاً (بقره، 28).
ب) کُلُ شَیء مُطلقُ حَتی یَردَ فِیهِ النَهی (شیخ صدوق، ج 1: 317).
ج) صحیحه عبدالله بن سنان از امام صادق (علیهالسلام) که فرمود: کُلُ شَیء فِیه حَلالُ وَ حَراَم فَهوَ لَکَ حَلال اَبداً حَتی تَعرفَ الحَرام مِنه (حرعاملی، 1409ق، جلد 487: 17).
بنابراین از نظر اسلام، از پایه هر کاری از جمله بهرهبرداری از اطلاعات جایز است، مگر آن که دلیل بازدارندهای برای آن اقامه شود. براین اساس دسترسی به اطلاعات، آزاد و دسترسی به آن مجاز است، مگر در مواردی که از نظر شرع و قانون غیرمجاز شمرده شده و در نتیجه از شمولیت این اصل خارج میشود و همین امر اصل مدیریت بر اطلاعات را ایجاب میکند.
4. خیرخواهی مردم به حکومت
در احادیث معصومان (علیهالسلام) بر آزادی در بیان آرا و عقاید و همچنین نصیحت خیرخواهانه و انتقاد سازنده به مسئولان و متولیان حکومت اسلامی تأکید شده است. البته روشن است که این امر تا جایی از دیدگاه شرع معتبر است که در چارچوب حق و موازین اسلامی باشد و هیچگاه، نمیتوان بیان عمدی انتشار مطالب باطل را آزاد دانست و بر همین اساس مدیریت اطلاعات ضرورت مییابد. در این زمینه احادیث زیر درخور توجه است: امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نامه معروف خود به مالک اشتر، دستور میدهد که آزادی بیان را برای مردم محترم شمارد تا جایی که هر کسی بتواند به روشنی و بدون نگرانی، سخن خود را با حاکم در میان گذارد: «واجعل لذوی الحاجات منک قسماً... و یوجب لک ثواب طاعته» (نهجالبلاغه، نامه شماره 53). روایات فراوانی در باب نصیحت و لزوم بیان نظریات خیرخواهانه و انتقادات سازنده نسبت به رهبران و مسئولان حکومتی مسلمین وارد شده است که اجرای آن مستلزم دسترسی افراد به اطلاعات و آزادی بیان است. در نظام دینی رابطه انسان و خدا، مؤمنان و کتاب خدا، زمامداران و مردم، همه بر نصیحت و خیرخواهی استوار است و این امر عین دینداری است. در حدیثی مشهور از، امام علی (علیهالسلام) آمده است: «اِسمَعُوا النَصیحَة مِمَن اَهدَاهَا الَیکُم وَ اعقِلوها علیَ انفُسکم» (غررالحکم، حدیث 294). به این ترتیب یکی از حقوق مردم بیان سخنان خیرخواهانه به رهبران و مسئولان نظام اسلامی است همان چیزی که در زمان ما از آن به «انتقاد سازنده» تعبیر میشود. بدیهی است که انتقاد سازنده بدون داشتن اطلاعات ناممکن است. پس همان گونه که برای قاعده شرعی مقدمه وجوب واجب است، برای انتقاد سازنده و اصلاح امور مهیا کردن اطلاعات و دست کم ایجاد دسترسی به اطلاعات عمومی ضروری است که مدیریت خاصی را میطلبد.5. اهتمام به امور مسلمین
روایات متعددی در مورد لزوم اهتمام و توجه به امور مسلمین وارد شده است مانند: «مَن لَا یهتَمَ بامرِ المُسلِمین فَلَیسَ مِنهُم» (کلینی، 1411ق جلد دو: 163). مطابق این روایت کسی که به امور مسلمانان بیتوجهی کرده و در مورد آنها اهتمام نورزد از مسلمانان واقعی محسوب نمیشود. بیشک یکی از راههای اهتمام به امور مسلمین فراهمسازی دسترسی آنها به اطلاعات عام و فرصت-سازی برای بیان پیشنهادها و انتقادهای سازنده است.6. حق مردم بر حکومت
امام علی (علیه السلام) در خصوص حق دسترسی مردم به اطلاعات و وظایف امام و رعیت در ارتباط متقابل با یکدیگر میفرمایند: «آگاه باشید! حق شما بر من آن است که جز اسرار جنگی هیچ رازی را از شما پنهان ندارم، و کاری را جز حکم شرع، بدون مشورت با شما انجام ندهم، و در پرداخت حق شما کوتاهی نکرده، و در وقت تعیین شده آن بپردازم و با همه شما به گونهای مساوی رفتار کنم.» (نهجالبلاغه، نامه 50). این نامه که امام علی (علیهالسلام) خطاب به بعضی از کارگزاران حکومتی نوشتهاند، نشاندهنده تصریحاتی است که در منابع دینی، اطلاع مردم به عنوان یک حق شناخته شده است و نه تنها مطالبه آن سرزنش ندارد، بلکه باید برای مطالبه آن به مردم آموزش داده شود (اسماعیلی، سال 18، همان).
7. تعلق حکومت به مردم
از نظر اسلام قدرت سیاسی تنها یک امانت نزد زمامداران است و نه سفره شخصی و از اینرو، باید خود را مهیای پاسخ گویی نمایند. امام علی، در نامه معروفش خطاب به کارگزار آذربایجان مینویسد "مبادا بپنداری حکومتی که به تو سپرده شده است طعمه و شکاری است که به چنگ آوردهای، خیر امانتی است که بر گردنت نهاده شده و تو زیر نظارت مقام بالاترت هستی و نمیتوانی به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتار کنی". مرحوم استاد شهید مطهری با اشاره به این گونه آموزههای پرشمار در نهجالبلاغه نتیجه میگیرد: "در منطق این کتاب شریف امام و حکمران امین و پاسبان حقوق مردم و مسئول در برابر آنهاست، از این ر و، اگر بنا باشد از بین این دو یکی برای دیگری باشد این حکمران است که برای توده محکوم است نه توده محکوم برای حکمران" (مطهری، بیتا). این نگاه به حکومت ریشه در قرآن دارد چنان که در آیه 58 از سوره نساء میفرماید: "إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا"8. حق مشارکت در اداره امور کشور
یکی از حقوق سیاسی و اجتماعی مردم در نظام اسلامی حضور آنان در فرایند تصمیمسازی و مشارکت در تصمیمگیریهاست. نمیتوان دفاع حکومت و حضور در صحنه را بر مردم تکلیف کرد، ولی برای آنان حقی بر حکومت در نظر نگرفت. در سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) آن حضرت شاهد حضور مکرر و مداوم مردم و مشورت با آنان در مهمترین امور حکومتی هستیم. از سوی دیگر، مشارکت مردم در اداره امور مستلزم ارائه اطلاعات و آگاهی آنان از امور جامعه است (اسماعیلی، سال 18: 255). افزون بر ادلهی بالا، میتوان به دلایل دیگری نیز برای اثبات دسترسی به اطلاعات از دیدگاه اسلام استناد کرد که به دلیل لزوم اختصار در نوشتار کنونی، به موارد بالا بسنده میشود. در بخشی که گذشت بحث مهم دسترسی مردم به اطلاعات بررسی شد. اما چنین نیست که انتشار اطلاعات برای عموم مردم آزاد باشد، بلکه توجه به حدود و ثغور انتشار اطلاعات و دسترسی به آن از نظر منابع فقهی نیز از اهمیت وافری برخوردار است که در ادامه به آن اشاره میشود.حدود و ثغور انتشار اطلاعات
گرچه اسلام قایل به انتشار اطلاعات و دسترسی مردم به آن است. اما همانند موارد دیگر از جمله آزادی، شرط و شروط و محدودیتهایی دارد. این محدودیتها خود بستر بهرهگیری مسالمتآمیز این حق با دیگر حقوق فراهم میکند، جز این حقوق مختلف دچار چالش و تعارض میشود و امکان بهرهبرداری ایمن آن از بین میرود. بر این اساس اسلام با اجازه دسترسی به اطلاعات، هر نوع دسترسی و انتشار هر نوع اطلاعات را جایز نمیداند، بلکه سفارش اکید بر رازداری و حفظ اسرار دارد که از آن جمله اسرار نظام و نظامی است که افشای آن سبب خسارت به بنیه اسلام و نظام اسلامی میگردد. همین-گونه اسرار خصوصی که افشای آن موجب ورود به حریم خصوصی و برملا کردن اسرار فردی میشود و امنیت فردی را در جامعه به چالش میکشد. از اینرو، در این بخش از مقاله مهمترین موارد استثناء از اطلاعرسانی و انتشار اطلاعات که در قرآن کریم و سیره ائمه معصومان (صلوات الله علیهم) وارد شده، بحث و بررسی میشود:1- حفظ نظام اسلامی: دشمنان اسلام همواره در پی ضربه زدن به اسلام و نظام اسلامی هستند و اگر فرصتی پیدا کنند درنگ نمیکنند. کفار و منافقان از جمله دشمنان اسلام هستند که همواره برای ضربه به مسلمانان نقشه میکشند. إِنَّ الْكَافِرِینَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِینًا (نساء، 101). "وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَكُونَ" (منافقون، 4). از اینرو، در برابر آنها باید احتیاط کرد و از نفوذ آنها در نظام اسلامی و دسترسی آنها به اطلاعات جلوگیری کرد. از آنجا که انتشار اطلاعات طبقهبندی شده نظام موجب سوءاستفاده دشمنان و فتنه انگیزی و ضربه به نظام اسلامی میشود انتشار آن به صلاح نیست. همین طور در آیه دیگر نسبت به توطئههای آنان برای ایجاد فتنه در جامع به مسلمانان هشدار میدهد و میفرماید: "لَوْ خَرَجُواْ فِیكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلاَّ خَبَالاً ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَكُمْ یَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِیكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ" (توبه، 47). قرآن کریم در خصوص فتنه افکنی دشمن به مسلمانان هشدار میدهد: "اگر با شما بیرون آمده بودند جز فساد برای شما نمیافزودند و به سرعت خود را میان شما میانداختند و در حق شما فتنهجویی میکردند و در میان شما جاسوسانی دارند که به نفع آنان اقدام میکنند و خدا به حال ستمکاران آگاه است". پس وقتی دشمن درصدد توطئه علیه مسلمانان هست و با دستیابی به اطلاعات طبقهبندی شده و اسرار نظام میتواند ضربههای کاری و جبرانناپذیر بر آنها وارد کند ضروری است از انتشار اطلاعاتی نزد آنها و نزد هرکس که احتمال انتقال خبر به دشمن را دارد جلوگیری کرد. انتشار اطلاعات طبقهبندی شده نزد آحاد مردم به دلیل نفوذ دشمن و امکان بهرهبرداری و سوءاستفاده از آن برای ضربه زدن به نظام و کیان اسلامی و همچنین عدم ضرورت انتشار، نزد مردم نادرست و از مواردی است که انتشار و دسترسی عامه مردم به آن استثناء شده و با روایات مؤید انتشار اطلاعات منافات ندارد. در واقع اطلاعات سر و راز نظام شمرده شده و یکی از روشهای که برای حفظ نظام اسلامی توصیه شده رازداری است. رازداری یعنی عدم پخش اطلاعات و اخبار مگر تزد اهلش. امام صادق (علیه السلام) در مورد آشکار کردن اسرار حتی در مورد افراد مطمئن فرمان به احتیاط داده است (مجلسی، 1363، ج78، 229). همچنین با تشبیه راز به خون آدمی، جاری شدن آن در رگ دیگری را سزاوار نمیداند (مجلسی، 1363، ج 72: 71).
2- حمایت از امنیت و آرامش جامعه: یکی از اهداف و وظایف اساسی حکومت تأمین و تضمین امنیت در جامعه هست در صورتی که سطح معقولی از امنیت در جامعه نباشد آن جامعه نمیتواند از حقوق مدنی سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی شهروندان خود پاسداری کند. امنیت ممکن است در عرصههای مختلف فردی، اجتماعی، فرهنگی در معرض تهدید قرار گیرد. خاستگاه تهدیدها نیز ممکن است داخلی یا خارجی باشد. با آن که میان امنیتهای فردی و جمعی و ملی ارتباط متقابل هست در این میان امنیت ملی از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا بستر لازم برای دیگر امنیتها و شکوفایی حقوق اساسی را فراهم میآورد. دیگر امنیتها را ممکن است در برابر ارزشهای دیگر فدا کرد. اما امنیت ملی ارزش غالب است و دولتها آن را در مصاف با هیچ ارزشی قربانی نمیکنند، جز این، موجودیت تمامیت اقتدار و فلسفه وجودی آنها در معرض خطر جدی قرار میگیرد. از سوی دیگر، بنیان رشد و توسعه در هر کشور بر امنیت نهاده شده است. نبود امنیت مانع از سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی میشود و همه آحاد جامعه از آن متضرر میشوند. از اینرو، هر کاری که بستر ناامنی را فراهم آورد، خلاف نفع عموم مردم و خلاف شرع استو انجام آن ناروا است. افشاء اطلاعات مربوط به امنیت جامعه به ویژه امنیت ملی موجب بهرهبرداری و هجمه دشمن به نظام اسلامی میگردد. از اینرو، افشاء آن جایز نیست. در راستای حفظ امنیت و آرامش جامعه، پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) بر شگرد اطلاعاتی حیطهبندی و عدم انتشار اطلاعات نزد افراد غیر مجاز اصرار داشته و مسلمانان را به رعایت و انجام آن سفارش میکرد، وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از استقرار قریش در سرزمین احد مطلع شد، حباب بن منذر را پنهانی برای کسب خبر و ارزیابی وضعیت دشمن و اطمینان از قصد و برنامه آنها میان آنان فرستاد و به وی فرمود: چون برگشتی نزد هیچ یک از مسلمانان به من گزارش نده، مگر بگویی دشمن را اندک یافتم، حباب پس از کسب خبر حیطهبندی را رعایت و گزارش خود را محرمانه به شخص پیامبر ارائه کرد. پس از آن پیامبر درباره دشمن از وی پرسید و فرمود: چیزی از آنها را بازگو نکن، خدا ما را بسنده و بهترین وکیل است. خدایا به تو پناه میبرم و کار را به تو وامیگذارم (واقدی 1392: ج 2: 207).
3- حمایت از امنیت ملی: یکی از مصادیق استثنای دسترسی مردم به اطلاعات امنیت ملی است. این بحث در صدر اسلام با این عنوان و مفهوم طرح نبوده است. اما مضامین آن تداعیکننده مفهوم امنیت ملی اکنون است. هر نظام برای خود اسراری دارد که آشکار شدن آن موجب تحریکی دشمن به توطئه میشود. از این رو، تلاش میکند اسرار خود را در حوزههای مختلف که از آن به امنیت ملی تعبیر میشود، با ابزار گوناگون نگاه دارد. برای مثال حضرت علی (علیه السلام) با تأکید بر مشاوره با مردم و شفافیت عملکرد طرح اطلاعات نظامی که بخشی از اسرار نظام و جزئی از امنیت ملی محسوب میشود را استثناء کردهاند (نهجالبلاغه، نامه 50). این بخش از اسرار در واقع همان امنیت ملی است که فراتر از اطلاعات نظامی است. این بخش از امنیت، ابعاد گونان در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... را در بر میگیرد.
حمایت از امنیت ملی ایجاب میکند دولتها از هرگونه اقدامی که امنیت را در معرض تهدید قرار میدهد پیشگیری کرده و در صورت انجام اقداماتی علیه امنیت ملی، اقدام کنندگان را مجازات کند. دسترسی به اطلاعات موجود امنیتی در مؤسسات و نهادها یکی از عواملی است که میتواند زمینه را برای تهدید امنیت ملی فراهم آورد. به همین دلیل در قوانین آزادی اطلاعات کشورهای مختلف برای جلوگیری از دسترسی شهروندان به اطلاعات امنیتی دو کار اساسی صورت گرفته است: یکی استثنا کردن اطلاعات امنیتی از قلمروی اطلاعات مشمول دسترسی شهروندان و دیگری، استثنا کردن مؤسسات امنیتی از قلمروی مؤسسات مشمول آزادی اطلاعات است. براین اساس هر نوع اطلاعاتی که دسترسی شهروندان به آنها یا افشای آنها حمایت از امنیت ملی را تضعیف کند، باید از دسترس متقاضیان و درخواست کنندگان اطلاعات دور نگه داشته شود. اطلاعاتی که افشای آنها به امنیت ملی آسیب میزند باید بیدرنگ پس از تولید طبقهبندی و در جای مناسب و دور از دسترس عامه مردم قرار داده شوند. این اطلاعات در صورت طبقهبندی «اسرار دولتی» نامیده میشوند که دسترسی به آنها در حقوق برای اشخاص خاص و با رعایت آیین خاصی و در صورت ضرورت مجاز است امری که در اصطلاح اطلاعاتی حیطهبندی نامیده میشود. در قرآن کریم و سیره ائمه معصومین علیه السلام، نشانههای چندی بر توجه به امنیت ملی است مانند مباحث وحدت امت و انسجام مسلمانان، عدم تفرقه، اطاعت از پیامبر و ولی امر و ... بر این اساس موارد زیر در زمره مهمترین مقولههای اطلاعاتی هستند که مرتبط با امنیت ملی و انتشار آن از نظر قرآن کریم و ائمه معصومان (علیهم السلام) مجاز نیست:
اطلاعاتی که افشای آن خطر جدی علیه وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی داشته باشد.
اطلاعاتی که افشای آن سلامت دین و نظام دینی را به خطر اندازد.
اطلاعاتی که افشای آن جان مسلمانان را به خطر اندازد.
اطلاعاتی که مرجع عالی نظام اسلامی افشای آنها را ممنوع سازد.
طرحهای راهبردی حکومت در حوزههای گوناگون
آیه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ (انفال، 27). یکی از نمونههایی است که مصداق حفظ امنیت ملی به شمار میآید. زیرا برخی از مسلمانان که ایمانشان ضعیف بود و یا منافعی نزد دشمنان داشتند برای حفظ منافع خود اخبار مسلمانان را از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میشنیدند و آن را پخش میکردند به گونهای که به گوش دشمن رسیده و از آنها استفاده و بهرهبرداری میکردند (بهرامپور، 1392، ج 3: 393). به تعبیر آیه آنها اخبار را نزد دشمن هم پخش نمیکردند، بلکه در میان مسلمانان طرح میکردند. اما از آنجا که خبر به گوش نفوذیهای دشمن رسیده و برای ضربه به کیان و نظام اسلامی بهرهبرداری میشد، قرآن به مسلمانان در خصوص پخش اخبار هشدار میدهد. نمونه دیگر مأموریتی است که حضرت امام باقر (علیه السلام) به جابر جعفی واگذار کرد. جابر در این خصوص میگوید، حضرت به من هفتاد هزار حدث آموخت و فرمود آن را به کسی اظهار نکن، جابر به ایشان عرض کرد، فدایت شوم با اسراری که به من سپردید و فرمودهاید آن را به کسی هم نگویم، بار سنگینی بر من نهادهاید. گاهی اوقات چنان سینهام به جوش میآید که حالت شبیه جنون به من دست میدهد چه کنم؟ فرمودند: هر وقت چنین شد، برو به سوی گورستان و گودالی بکن سرت را در آن کن و بگو محمدبن علی به من چنین و چنان گفت (کلینی، 1411: 394). اهمیت راز و حفظ احادیث امام به حدی است که با فشار روانی زیاد یعنی حدوث شبه جنون، امام به ایشان اجازه افشاء راز را نمیدهد. زیرا این راز به بنیه نظام و حفظ دین و به تعبیر امروزی مرجع امنیت ملی باز میگردد. افشاء آن میتواند موجب شهادت افراد متعدد، از بین بردن احادیث صحیح و معتبر و الگوی نظام اسلامی و در نهایت تثبیت انحراف در دین اسلام گردد. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز وقتی افرادی را در صفوف دشمن نفوذ میداد به آنها امر میفرمود که اطلاعات دریافتی را نه به یاران و نه به ایشان در حضور یاران بلکه تنها به شخص ایشان و دور از افراد دیگر بدهند (واقدی، 1409، ج 206: 1). بر این اساس پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) حتی همه مسلمانان را شایسته دانستن اطلاعات مربوط به دشمن که توسط نیروی اطلاعاتی جمعآوری شده نمیدانند و بر همین اساس آنها را به درجاتی تقسیم کرده که به تعبیر اطلاعاتی و حفاظتی حیطهبندی نامیده میشود؛ یعنی اطلاعات جز به اهلش گفته نمیشود. این شیوه عمل پیامبر (صلوات الله علیه) و امام (علیهالسلام) نیز نشان دهنده ضرورت حفظ اطلاعات و اسرار برای حفظ هدفی بالاتر و والاتر که راه مستقیم و دین اسلام به دور از هرگونه انحراف و اعوجاج است. زیرا با انتشار اطلاعات امانتداری انجام نشده و نه تنها جان افراد به خطر میافتد، بلکه روایات و دستورات امام و امامان پیشین در معرض نابودی قرار میگیرد و تشخیص راه درست از نادرست دشوار میشود.4- اسرار نظامی: «آگاه باشید! حق شما بر من آن است که جز اسرار جنگی هیچ رازی را از شما پنهان ندارم، و کاری را جز حکم شرع، بدون مشورت با شما انجام ندهم، و در پرداخت حق شما کوتاهی نکرده، و در وقت تعیین شده آن را بپردازم و با همه شما به گونهای مساوی رفتار کنم» (نهجالبلاغه، نامهی پنجاه). در این نامه امام دانستن را حق مردم معرفی نموده است. اما اسرار جنگی را از نظر افشاء نزد دشمن و سوءاستفاده از آن برای ضربه به پیکره نظام اسلامی استثناء کرده و در زمرهی حال حکومت محسوب نموده است. بدیهی است دشمن دنبال شناسایی برنامههای نظامی مسلمانان است تا راه حمله خود را هموار و بستر دفاع را بر آنها ببندد. اسرار نظامی در قوانین کشورها نیز تابع شرایط خاصی است و دسترسی به آن برای مردم و افراد غیر مجاز میسر نیست. یکی از روشهای امامان توصیه به رازداری در امور مهم و حیاتی از جمله امور نظامی است. برای مثال در جنگ احد پیامبر سعدبن ابی وقاص را برای جمعآوری خبر به سوی دشمن فرستاد به او گفت اگر آگاه شدی دشمن قصد حمله دارد، تنها به من خبر ده (واقدی 1392 ج1: 298). در اینجا پیامبر به عدم انتشار خبر نظامی حتی در بین یاران خود نموده و امر کردند خبر قصد حمله دشمن در این غزوه تنها به اطلاع ایشان رسانده شود تا برای دفاع و مقابله به تناسب برنامهریزی کند. مشابه این توصیه را به مامور دیگری بام حباب بن منذر میکند: چون برگشتی در حضور هیچ کس به من گزارش نده مگر این که بگویی دشمن را اندک دیدم. وقتی حباب گزارش داد پیامبر فرمود درست است فرد دیگری نیز همین گزارش را به من داده است (واقدی، همان). در اینجا نیز پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) دانستن خبر درست را منحصر به خود کرده تا به تناسب برنامهریزی و دشمن را غافلگیر نماید.
5- حریم خصوصی: در فقه به معنای منع است یعنی چیزی که نزدیک شدن به آن برای غیر صاحبش ممنوع است (مجلسی، 1406، ج6: 241). حریم خصوصی حق خلوت افراد و متضمن منطقه و پناهگاه امن است. حریم بر وزن فعیل از ریشهی حرم به معنای محدوده، گرداگرد و دور و بر، و اطراف است (انصاری مسعود و طاهری، محمد علی، 1384: 824). همچنین حریم را هر امر ممنوعی میدانند که هتک آن جایز نباشد (سعدی، 1408، الطبعه الثانیه: 86). با بهرهگیری از تعریفهای متعددی که از حریم خصوصی به عمل آمده، میتوان در یک تعریف جامع آن را بخشی از زندگی انسان دانست که از حق آزادی در برابر بازخواست و کیفر حقوقی برخوردار است و هرگونه تصمیم گیری درباره آن و نیز اطلاعات ورود و نظارت بر آن تنها در اختیار اوست و دخالت دیگران در آن یا دسترسی به آن بدون اجازه او مجاز نیست و شامل حریم اطلاعات، حریم ارتباطات، حریم جسمانی و حریم مکانی میشود.
در حریم خصوصی نه تنها اسرار شخصی و آبروی یک مسلمان حفظ میگردد (نهجالبلاغه، حکمت 6)، بلکه امنیت و آسایش نیز به جامعه باز میگردد. از این رو، حفظ اسرار شخصی نه تنها از طرف آحاد جامعه باید رعایت گردد، بلکه بر رهبران و فرمانروایان جامعه اسلامی نیز لازم است که اسرار و اطلاعات شخصی افراد را فاش نکرده و در حفظ آبروی مؤمن تلاش کنند (نهجالبلاغه، نامه 53). یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (حجرات، 12) در این آیه کنجکاوی و تجسس در امور دیگران ممنوع شده است. ورود به حریم خصوصی و کشف اطلاعات و اسرار افراد مهم ترین مصداق تجسس میباشد. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ... (نور 27). در این آیه نیز به وضوح برای حریم خصوصی ارزش و احترام قائل شده و روشنترین مصداق آن خانهی افراد است که آیه صریح قرآن اشعار دارد که کسی حق ورود به آن و کشف اسرار و اطلاعات آن ندارد. به تعبیری دست یافتن به اطلاعات و اسرار مردم بدون رضایت آنها و یا دست کم اجازه ولی امر مسلمین که در حال حاضر از طریق قاضی انجام میشود ممکن نیست. جز این حتی اگر نیت خیر هم در کار باشد، مفسده بزرگی را در پی خواهد داشت. بر همین اساس قرآن کریم ورود به منزل و کشف اسرار مردم را جایز نمیداند. امام رضا (علیه السلام) مؤمن را مؤمن نمیداند، مگر این که از سه ویژگی برخوردار باشد سنتی از خدا، سنتی از پیامبر و سنتی از ولی، اما سنت خدا، کتمان راز مردم، و سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با نرمی با مردم برخورد کردن و سنت ولی صبر بر مصیبت است. بر این اساس حفظ اسرار شخصی افراد که آثار و پیامد اجتماعی منفی ندارد و از آن به حریم خصوصی تعبیر میشود و از جمله اطلاعاتی است که نزد عموم مردم قابل انتشار نمیباشد و در صورت عدم مدیریت موجب از بین رفتن امنیت و آرامش در جامعه میگردد.
6- حفظ جان مسلمان: آیه 11 سوره قصص نیز بر تعقیب و مراقبت و جمعآوری اطلاعات بدون ایجاد حساسیت مینماید. زیرا قصیه در آیه وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ (قصص، 11) یعنی تعقیب بدون آن که دیگران متوجه شوند. زیرا در این صورت راز مادر حضرت موسی لو رفته و جان فرزندش به خطر میافتد. افزون بر این، مادر موسی کسی غیر از خواهر موسی را برای تعقیب و مراقبت انتخاب نکرد. چون دیگران اهلیت و شایستگی این کار مهم را نداشتند و این مؤید آن است که دانستن راز و انجام مأموریت اطلاعاتی نیاز به اهلیت و شایستگی در امور گوناگون از جمله توانمندی، اطمینان و رازداری دارد و خواهر موسی از این ویژگی برخوردار است.
مدیریت انتشار اطلاعات
از مجموع مباحثی که در خصوص آزادی اطلاعات و حق مردم در دانستن و نیز رازداری و حفظ اسرار طرح شد، این حکم عقلی به دست می آید که برای این که حسب قاعده "الجمع مهما ممکن اولی من الطرح" جمع روایت و آیات صورت پذیرد یعنی هم آزادی اطلاعات و حق دانستن رعایت شود و هم کیان اسلامی و امنیت جامعه حفظ گردد. اطلاعات و اطلاعرسانی نیاز به مدیریت دارد به گونهای که در آن اطلاعات تقسیمبندی و اطلاعات طبقهبندی از غیر آن جدا شود. دوم؛ هر اطلاعاتی تنها به اهلش سپرده و از انتشار آن نزد افراد غیر مجاز جلوگیری شود. به تعبیر دیگر با اصل مدیریت اطلاعات حیطهبندی، طبقهبندی، دانستن در حد نیاز و دیگر اصول اطلاعاتی رعایت میگردد و به تعبیر قرآن کریم "إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا"(نساء58) اطلاعات تنها به کسانی منتقل میشود که شایستگی و صلاحیت دریافت آن را داشته باشند و از انتشار آن نزد دیگران خودداری میگردد.در مدیریت اطلاعات، طبقهبندی بحثی مهم است که در لغت به معنای بستن، اجتماع کردن، ساعات پیاپی و موافقت و هماهنگی آمده است (راغب اصفهانی، 1404 واژه طبق). همچنین به معنای ردهبندی و صفبندی و تبویب آمده است (دهخدا، 1373، واژه طبقهبندی). اما در اصطلاح یعنی امور مختلف را به سبب شباهت در گروههای جداگانه قرار دهیم که در مورد اطلاعات یعنی اطلاعاتی که از نظر اهمیت در یک سطح قرار دارند، از نظر حفاظت و نگهداری به یک شکل مورد برخورد قرار دهیم. در قرآن کریم نیز این موضوع به انحاء مختلف وارد شده است از جمله در: "فَمَكَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ" (نمل 22).
این آیه افزون بر این که نشانه جمعآوری اطلاعات است نشان از ضرورت طرح و افشای خبر نزد اهل و مسئول و متولی آن یا کسی که از طرف او مجاز شناخته شده دارد. زیرا هدهد فرشته آسمانی خبر و اطلاعات جمعآوری شده از منطقه سبا تنها به شخص سلیمان به عنوان مسئول و فرمانده خویش گفته و نه به دیگران. بنابر این انتشار اطلاعات باید نزد مرجع ذیصلاح منتشر شود و تنها آن مرجع حق دسترسی به آن داشته باشد.
با طبقهبندی اطلاعات به راحتی میتوان به تناسبب افراد و نهادها اطلاعات را منتشر و ارائه کرد. اطلاعات غیر طبقهبندی که از آن به اطلاعات عمومی یاد میشود و در کل به وظایف مدیران دولتی و عملکرد آنها باز میگردد، میتوان در اختیار و دسترس عامه مردم قرار داد تا شفافیت و پاسخگویی دولت را تضمین نماید و اطلاعات طبقهبندی شده را حسب مقررات در دسترس افراد و نهادهای مجاز قرار دهند. نکته بسیار مهم این که در تعیین افراد مجاز نیز باید دقت لازم صورت بگیرد تا حسب مأموریت و وظیفه کاری تنها افرادی به اطلاعات طبقهبندی شده دست یابند که ضرورت کاری نیز اقتضاء میکند، جز این با افزایش دامنه افراد مطلع از اسرار، ضریب افشای آن نیز افزایش میباید که با هدف طبقهبندی همخوانی ندارد. در خصوص علت محدود نمودن افراد مجاز برای دسترسی به اطلاعات طبقهبندی شده و اسرار، امام علی (علیه السلام) میفرمایند: هرچه تعداد رازداران بیشتر شود، احتمال تباهی و افشاء راز بیشتر میشود: "کُلَماَ کَثُرَ خُزانِ الَاسرَار کَثُرَ ضِیاعُهَا" (خوانساری 1360 ج4: 618).
6-2) الگوی مفهومی انتشار اطلاعات
***
نتیجهگیری
از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که در اسلام، با توجه به اعتقاد به آزادی و اختیار انسان در انجام وظایف، لزوم احساس مسئولیت در برابر حکومت و مردم تاکید بر نصیحت و امر به معروف و ...، اصل بر دسترسی مردم به اطلاعات است و دولت باید خود را امانتدار مردم تلقی و آنها را در جریان عملکرد و فعالیت خویش بنماید، مگر در مواردی که دلیل مخصص یا مقیدی وجود داشته باشد و این امر مستلزم مدیریت بر اطلاعات و انتشار آن است. دلایل مخصص هم که از فقه اسلامی نشأت گرفته و شامل حفظ نظام، امنیت ملی، امنیت عمومی، حفظ جان، حریم خصوصی و نفع بالاتر است. بر همین مبنا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز اگرچه به طور مستقیم به مدیریت اطلاعات نمیپردازد. اما یکی از بنیادهای ارزشی حکومت اسلامی را آزادی قرار داده و اصول متعددی از آن قانون را به این مهم اختصاص داده است و در جاهای دیگر بر ضرورت حفظ امنیت و آرامش جامعه، حریم خصوصی و حفظ کیان اسلامی تاکید دارد که جمع این اصول و مبانی این میشود که مدیریت اطلاعات و انتشار آن ضروری است و مردم تنها به اطلاعاتی میتوانند دست پیدا کنند که فاقد طبقهبندی و در عین حال مخل امنیت و نظم عمومی و منافع ملی نباشد و موجب هتک حرمت و سلب عرض و آبروی دیگران نشود که همچنان که در مدل مفهومی آمده اطلاعات عمومی نامیده میشود.آیات متعدد قرآن کریم و سیرهی ائمه معصومین نیز بر ضرورت افشای اطلاعات طبقهبندی شده تنها نزد کارشناسان و اشخاص مرتبط و واجد صلاحیت تأکید دارد. بر این اساس اطلاعات مهم و دارای طبقهبندی را تنها نزد افراد مجاز یعنی کسانی که نیاز به آن داشته و همچنین از شایستگی و صلاحیت دسترسی برخوردارند میتوان افشاء کرد. این شایستگی را در هر نهاد مسئولان، نمایندگان آنها و یا متولیان امر مشخص مینمایند. این امر بیش از هر کس به نفع عامهی مردم است چون نظم، آرامش و امنیت جامعه اعم از دولت و ملت و اشخاص را در پی دارد. از این رو، هم دولت و هم مردم نیز انگیزه قوی برای حفاظت از اطلاعات طبقهبندی شده را دارند.
پینوشتها:
1- دانشجوی دکتری رشته امنیت ملی از دانشگاه عالی دفاع ملی.
2- Information.
3- Data.
4- «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوریه والانجیل یامرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی کانت علیهم، فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه واتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون» (اعراف/157).
5- وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ، شورا 38، وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ، آل عمران 159.
- قرآن کریم (1389)، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، قم انتشارات اسوه.
- نهجالبلاغه (1379)، ترجمه دشتی، قم، انتشارات صحفی.
- غررالحکم (1385)، تالیف عبدالواحدامدی، ترجمه محمد علی انصاری، تهران، نشر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
- عیون اخبار الرضا (1377 ق)، تحقیق لاجوردی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- اسماعیلی، محسن، سال 18 «آزادی ارتباطات و اطلاعات در حقوق و معارف اسلامی»، نشریه رسانه شماره یک.
- انصاری، مسعود و طاهری، محمدعلی (1384)، دانشنامه حقوق خصوصی، ج 2 تهران، انتشارات محراب فکر.
- بهرامپور، ابوالفضل (1392)، تفسیر نسیم حیات، ج: 3 چاپ دوم، قم، چاپ اعتماد.
- جهانیار، بامداد صوفی و پریسا، طاهری (1391)، مدیریت دانش، تهران، انتشارات سیمای دانش.
- حرعاملی، محمد بن حسن (1409ق)، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل بیت.
- دهخدا، علی اکبر (1373)، لغت نامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران، دانشگاه تهران.
- راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد (1404)، المفردات فی غریب القرآن، تهران مکتبه البوذر جمهوری المصطفوی.
- رضایی زاده، محمل جواد (1388)، مبانی حق دسترسی به اسناد و اطلاعات دولتی، فصلنامه حقوق زمستان صص 213- 232.
- عمید زنجانی، عباسعلی (1384)، حقوق اساسی، تهران، دانشگاه تهران.
- علوی، علی (1392)، مدیریت دانش، تهران، مرکز آموزشی صیاد شیرازی.
- سعدی، ابوحبیب (1408)، القاموس الفقهی لغه و اصطلاحات، دمشق دارالفکر، الطبعه الثانیه.
- شیخ صدوق (1404)، من لایحضره الفقیه، ج 1، قم، جامعه مدرسین.
- صدیق عربانی، یوسف (1378)، «پرتوی از اخلاق مدیریت در اسلام» گیلان، انتشارات دانشگاه گیلان.
- صفایی، احسان (2011)، سیستمهای مدیریت اطلاعات، اصفهان، دانشگاه اصفهان.
- کلینی، محمدبن یعقوب (1411)، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، بیروت.
- مصباح یزدی، محمد تقی (1379)، «پیش نیازهای مدیریت اسلامی»، قم، مؤسسه پژوهشی و آموزشی امام خمینی (رحمةاللهعلیه).
- مطهری، مرتضی ( بیتا)، «نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر» چاپ سوم، تهران، انتشارات صدرا.
- مجلسی، محمد باقر (1403)، بحارالانوار ج 2، بیروت، دارالاحیاءالتراث العربی.
- نشریه روابط عمومی (1385)، "روابط عمومی الکترونیکی" شماره 46-47 آبان و آذر.
- نمیری، علی (1997م)، الامن و المخابرات، سودان، طبعه الخرطوم.
- نمک دوست تهرانی، حسن (1385)، "اخلاق حرفهای، حریم خصوصی و حق دسترسی به اطلاعات"، فصلنامه رسانه، شماره 2 تابستان.
- واقدی، محمد بن عمر (1409ق)، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، ج 1 و 2، بیروت، مؤسسه الاعلمی.
منبع مقاله :
نورمحمدی، مهدی؛ (1395)، اطلاعات و قواعد فقهی؛ مباحث کاربردی، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}